در حال بارگذاری ...
  • مثل هر شب

    مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
    چند ساعت شده از زندگیم بی خبرم

     


    این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار
    بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم

     

    از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من
    بین این قافیه ها گم شده و در به درم

     
     

    تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر
    این همه فاصله کوتاه شود در نظرم
     


    بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
    پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم

     
     

    بی تو دنیا به درک ، بی تو جهنم به درک
    کفر مطلق شده ام دایره ای بی وترم
     


    من خدای غزل ناب نگاهت شده ام
    از رگ گردن تو، من به تو نزدیک ترم
     
     
     
    شاعر : امید صباغ نو


    | شناسه مطلب: 29248




    شعر و نثر



    نظرات کاربران